۱۳۹۱ فروردین ۱, سه‌شنبه

دوم فروردین، روز جهانی آب

image

سال نو مبارک! اصولا در ایران همه چیز از حوالی ۲۷ اسفند تا ۵ فروردین در یک حالت رخوت و خوابیده فرو می‌رود. این خواب آلودگی باعث می‌شود که یکی از روزهای جهانی را هر ساله از دست بدهیم و هیچ اتفاقی برای آن نیافتد. دوم فروردین، روز جهانی آب است که ظاهرا با تعطیلات هر ساله، این نعمت طبیعی هم «تعطیل‌تر» می‌شود. بین شما خوانندگان عزیز، کسی هست که از اهمیت آب اطلاع نداشته باشد؟

از سال ۱۹۹۳ به پیشنهاد مجمع عمومی سازمان ملل، روز دوم فروردین یا ۲۲ مارس هر سال به عنوان روز جهانی آب معرفی شد. این روز، هر سال یک شعار و یک تم خاص دارد. شعار امسال هم «آب و امنیت غذا: جهان تشنه است، چون ما گرسنه‌ایم» است. اما واقعا «کشورمان در کجای وضعیت آبی قرار دارد؟» سئوالی است که جواب غم انگیزی دارد... یک کلام؛ «فاجعه»! بگذارید کمی با عدد و رقم با همدیگر حرف بزنیم.

ایران درمنطقه ایی خشک قرار دارد (اگر به شما گفتند که نیمه خشک، باور نکنید) با بارشی کمتراز ۲۵۰ میلی متر در سال با میزان آب تجدید پذیر سالانه ۱۳۷/۵ کیلومتر مکعب و درمیانه ی جدول. برای مقایسه کانادا ۳۳۰۰، روسیه ۴۴۸۰ و بالاخره برزیل با ۸۲۳۳ کیلومترمکعب در صدرجدول کشورهای «آب‌دار» هستند و کویت و مالدیو با کمتر از ۰/۰۳ کیلومتر مکعب (کمی بیش از یک دهم مخزن سد کرج!!) در انتهای جدول جا خوش کرده‌اند. اما شاید باورتان نشود که دو برابر روسیه، هند و حتی هلند به ازای هر نفر ایرانی آب برداشت می‌کنیم و جز کشورهای محدودی که میزان برداشت آب آنها چهار رقمی است و از مرز ۱۲۰۰ مترمکعب در سال به ازای هر نفر گذشته است، هستیم. ۹۲ درصد آب در ایران به مصرف کشاورزی می‌رسد وتنها ۷ درصد به مصرف شرب و یک درصد به مصرف صنایع، این یعنی باید تصور داشت که ایران یک کشور «کشاورزی» است، که نیستیم! به عبارت دیگر ۱۱۰۴ مترمکعب در سال برای هر نفر ایرانی برای کشاورزی مصرف می‌شود، در حالی‌که میوه‌ها از چین و مصر وارد می‌شوند و سبزیجات با آب آلوده و فاضلاب آبیاری می‌شوند. پس این آب کجا می‌رود؟

طبق اظهار نظرهای مختلف، از کل ۱۱۰۴ مترمکعب گفته شده، در بهترین حالت ۳۵ درصد آن واقعا به کشاورزی تبدیل می‌شود و ماحصل آن چیزی کمتر از ۸۰۰ گرم محصول خشک است، این مقدار باید به حدود ۲۰۰۰ گرم برسد که با وضعیت کنونی، حفظ وضعیت موجود هم هنری است. همه ی مقادیر بالا، به ازای جمعیت ۷۵ میلیونی ایران است. کلید ماجرای کم آبی و کاهش سهم سرانه ی دیگر منابع طبیعی ایران، اتفاقا همین جمعیت است که دولت فعلی هیچ عقیده ایی به کنترل آن ندارد. بدیهی است که شرایط آب و هوایی معمولا در یک دوره ی دراز مدت حدود ۵۰ ساله ثابت است، بنابراین سهم طبیعی آب ایران تغییر نمی کند ولی مخرج کسر که جمعیت است، در حال افزایش است. طبق آخرین برآوردهای بین المللی نیز ثابت شده است که ایران به دلیل پدیده ی تغییر اقلیم، دچار کاهش بارش و نهایتا کاهش منابع آب خواهد شد و البته این موضوع را نیز رئیس پژوهشکده ی هواشناسی قبول ندارد، در صورتی که خود او یکی از کسانی است که گزارش کشوری را تنظیم و برای نهادهای بین المللی ارسال کرده است.

نمی خواهم با اعداد و ارقام بیش از این گیج تان کنم. بعدها به این اعداد بیشتر خواهم پرداخت. سال گذشته اعلام شد که ایران در رتبه بندی های محیط زیست که توسط دانشگاه ییل هر ساله انجام می‌شود، سقوط ۳۶ پله‌ای داشته است و از رتبه ی ۷۸ به ۱۱۴ سقوط کرده‌ایم. اگر به این سایت بروید و ایران را انتخاب کنید، خواهید دید که در میان تمامی شاخص‌ها، منابع آب یک «فاجعه» ی به تمام عیار است. از میان ۱۳۲ کشور مورد بررسی، سرزمینی که هزاران سال پیش برای رهایی از دروغ‌گویی و خشکسالی به خدا پناه برده شده بود، رتبه‌ی ۱۳۰ را کسب کرده است! کلامی بیش از «فاجعه» می‌توان برای آن به کار برد؟!

اما اینها همه اعداد و ارقام هستند. در واقعیت همه چیز را به چشم خود دیده‌ایم. یکی از بزرگ‌ترین فاجعه‌های محیط زیستی در دنیا کلید خورد و دریاچه‌ی ارومیه، در حال تبدیل شدن به کویر نمک است. جالب اینجاست که راه حل های مطرح شده توسط مجلس و دولت آنقدر خنده‌دار است که دست کمی از آب پاشی هوای آلوده ی تهران توسط هواپیمای سمپاش ندارد. انتقال آب ارس و یا رودخانه ی زاب در غرب ایران (که حداقل سه پیمان و معاهده بین ایران و کشورهای همسایه بر روی آن امضا شده و آخری مربوط به ایران و ارمنستان در حدود یک سال پیش است)، باروری ابرها که عملا ناکارآمدی آن در ایران برهمگان روشن شده است و طبق اظهار نظر متخصصان، در بهترین حالت در زمستان، فقط حدود ۱۰ درصد به بارش ها اضافه می‌کند و یکی دو نظریه‌ی خنده دار دیگر که حتی قابل فکر کردن هم نیستند.

دولت وبسیاری از متخصصان به دروغ و گاه به دلیل جهل، استفاده از آب های مرزی که «به هدر» می‌روند (!) را بنا به قراردادی مجعول و مجهول بین‌المللی، حتی به ضرب انباشت آب و بدون استفاده از آن، مجاز اعلام داشته‌اند و هر ساله مبلغ کلانی برای کنترل آب‌های مرزی هزینه می‌شود که کلا دروغین است و چنین قراردادی وجود خارجی ندارد و همه‌ی آن صرف یک چیز می‌شود: سدسازی. چند سال پیش سدی در شمال غربی کشور احداث شد که پس از احداث، مشاور دیگری به خدمت گرفته شد تا جایی برای مصرف آب ذخیره شده پیدا کند.

مثال فراوان دارم و نمی‌خواهم بحث را بیش از این طولانی کنم. آب یا بهتر بگویم فاضلاب قابل شرب تهران، رتبه‌ی چهارم یا پنجم دنیا در استحصال بیش از حد منابع آب زیرزمینی (کشورهای دیگر پرجمعیت‌ترین کشورهای دنیا هستند، یعنی چین، هند و امریکا)، وضعیت اسفناک کارون و خوزستان که به تنهایی ۵۰ درصد آب کشور را در خود دارد. عدم تکمیل و حتی احداث شبکه های آبیاری در پایین دست سدها، کاهش راندمان آبیاری پس از تبدیل شبکه های سنتی به مدرن وهزاران مثال دیگر. به جرات می‌توانم بگویم که در تهران، تعداد کسانی که به تلفن همراه دسترسی دارند و از آن استفاده می‌کنند، از تعداد کسانی که مطابق استاندارد آب شرب ایران که مربوط به حدود ۲۰ سال پیش است، دسترسی دارند بیشتر است و در کل کشور، کمتر از ۴۰ درصد دارای شبکه‌ی فاضلاب بهداشتی هستند. این تعاریف پیش از این فقط در مورد آفریقا صدق می‌کرد.

آیا فقط این دولت مقصر است؟ سد لار و ساخت آن مگر مربوط به این دوره است؟ سد مارون و تالاب شادگان؟ سد سیوند؟ سد گتوند؟ تبدیل تالاب بین المللی در آذربایجان غربی به دریاچه‌ی سد؟ خیر، مقصر همه‌ی ما هستیم که اولا دانشمان از محیط زیست کم بود و کم هست. مقصر ما هستیم که هیچگاه از نمایندگان مجلس در هیچ دوره‌ای نخواستیم که از رئیس جمهور و وزیر در مورد وضعیت محیط زیست و آب یک منطقه سئوال کنند. چرا بین ۱۰ سئوال از رئیس جمهور که از حجاب و عفاف بود تا ۱۱ روز قهر احمدی‌نژاد، یک کلمه در مورد اقدام دولت و یا بی کفایتی دولت در مورد دریاچه ی ارومیه سئوال نشد؟ الان مردم اهواز بهترین آب ممکنه را می‌خورند که باز به نمایندگان خود رای می‌دهند؟ اصلا از آنها در این مورد سئوال کرده‌اند؟

سال نو، زمان خوبی برای فکر کردن به اعمال گذشته و تجدید نظر و بهترین زمان برای شروع مجدد است. سال نو، من هم می‌خواهم نو بشوم و با محیط زیست یک بار دیگر آشتی کنم. بنابراین از شما هم می‌خواهم تا در این راه، به من کمک کنید تا حداقل اطلاعات محیط زیستی خودمان را بالا ببریم. قطعا بعد از آن، می‌توان مسوولان را مجاب به پاسخگویی کنیم. برای محیط زیست، باید جهانی فکر کرد و منطقه‌ای عمل کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر