۱۳۹۰ آبان ۲۹, یکشنبه

کتاب‌های دانشگاهی همچنان زیر تیغ انقلاب فرهنگی

آخه این چی میفهمه! کتابو بخون٬جلدشو نگاه نکن.آقای باسواد


مصطفی خلجی، روزنامه‌نگار حوزه فرهنگی، به مناسبت چاپ هزار و پانصدمین کتاب انتشارات سمت، به ممیزی کتاب در ایران و «انقلاب فرهنگی» در نظام دانشگاهی پرداخته است.
رونمایی از هزار و پانصدمین کتاب منتشر شده از سوی سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت) که به تازگی انجام شده، بار دیگر موضوع وضعیت کتاب‌های درسی دانشگاهی در ایران و همچنین مشکلات نظام آموزشی را پیش کشیده است.
در واقع این رونمایی «جشنی» است از سوی دولت برای کتاب‌های دانشگاهی، اما همه دانشگاهیان، چه استادان و چه دانشجویان، از وضعیت کتاب‌های درسیشان راضی و خشنود نیستند.
قرائت محافل رسمی جمهوری اسلامی، از جمله سازمان‌های دولتی نظیر «دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی» که «سمت» نیز زیرمجموعه آن است، در زمینه کتاب‌های درسی مدارس و دانشگاه‌ها با آنچه دانشگاهیان و همچنین منتقدان سیاست‌های آموزشی ایران ارائه می‌کنند، بسیار متفاوت است.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، در مراسم رونمایی هزار و پانصدمین کتاب انتشارات سمت گفته است که «از بدو انقلاب فرهنگی به علوم انسانی توجه ویژه‌ای شده»، در صورتی که به اعتقاد بسیاری، با «انقلاب فرهنگی» سانسور کتاب‌های دانشگاهی که در حکومت قبلی وجود داشت، با شدت بیشتری ادامه پیدا کرد، و حتی تصفیه کتاب‌های درسی، لازمه «دانشگاه اسلامی» شناخته شد.
همچنین مخبر دزفولی کارنامه «سمت» را موفق ارزیابی کرده، اما مدیریت انحصاری این سازمان، موفقیت آن را زیر سوال می‌برد، زیرا از بدو تأسیس «سمت» یعنی از سال ۱۳۶۳، مدیریت آن در اختیار یکی از اعضای مؤثر شورای عالی انقلاب فرهنگی، احمد احمدی، بوده است، به طوری که حالا به گفته مخبر دزفولی «جدایی این دو عزیز غیرممکن است».
احمدی طی سه دهه مدیریتش بر این سازمان با وجود چاپ کتاب‌هایی از استادان سر‌شناس دانشگاه‌های ایران، تمام تلاش خود را معطوف به کنترل کتاب‌های دانشگاهی در زمینه علوم انسانی کرده است.
ه‌مان طور که در سایت اینترنتی این سازمان نوشته شده، یکی از مهم‌ترین وظایف سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها، کمک به اسلامی شدن دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی و همچنین اصلاح و یا حذف کتب و مآخذ دروس دانشگاهی در علوم انسانی، با توجه به «مبانی و مسائل اسلامی و انقلاب فرهنگی» است.
همچنین یکی از نکاتی که درباره این انتشارات هیچ‌گاه رسانه‌ای نمی‌شود، «معطل» ماندن و چاپ نشدن بسیاری از کتاب‌های دانشگاهی از سوی این انتشارات است که طی این سال‌ها نوشته و یا ترجمه شده و همواره مؤلفان و پدیدآورندگان این کتاب‌ها از ترس به خطر افتادن موقعیت‌ دانشگاهیشان، توان اعتراض و یا رسانه‌ای کردن این امر را ندارند.
آنچه مسلم است، این است که ممیزی کتاب‌های دانشگاهی و اساسا کتاب‌های درسی در مقاطع مختلف نظام آموزشی ایران، بخشی از سانسور کتاب در ایران است، و در هر مقطعی وضعیت ممیزی کتاب‌های دانشگاهی مستقیما به وضعیت کلی ممیزی کتاب در ایران بستگی داشته است.
اگر در دوره‌هایی ممیزی کتاب با «تساهل و تسامح» انجام می‌شد، آزادی انتشار کتاب‌های دانشگاهی نیز بیشتر بوده است، و اگر در مقاطعی مثل مقطع کنونی، وضعیت سانسور کتاب به درجه هشدار می‌رسد، سانسور کتاب‌های درسی نیز وضعیتی مشابه پیدا می‌کند.
به طور خلاصه و ساده شده، سانسور در نظام آموزشی ایران از چند نظر قابل بررسی است:
* دخالت غیردانشگاهی‌ها در امور آموزشی ایران.
* حذف و تغییر برخی دروس از دانشگاه‌ها.
* محدودیت برای پایان‌نامه‌های دانشجویی.
* محدودیت برای ناشران دانشگاهی.
* محدودیت برای عرضه کتاب‌های دانشگاهی خارجی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر