
رهبر شایسته آن است که فرصت ها را زود
بشناسد و از آن ها در راه منافع ملت و سرزمین خود بیشترین بهره گیری را به عمل
آورد. اگر این اصل را معیار ارزیابی رهبران حکومت ایران و دیگر کشورهای منطقه قرار
دهیم، می بینیم که شوربختانه در تاریخ معاصر، مردمان این سرزمین ها محروم از رهبران
شایسته و فرصت شناس بوده اند.
نگاهی گذرا به پیشینه یک صد سال اخیر
منطقه نشان می دهد که چگونه برخی حاکمان نالایق، فرصت های طلایی را برای تأمین رفاه
و نیک بختی مردم خویش و به سود مردم سرزمین خود از دست داده اند و فاجعه آفریده
اند.
شوربختانه، نمونه های این بی لیاقتی و
بی کفایتی آن حاکمان بسیار است که برای ملت های منطقه بسیار سنگین تمام شده است.
هفته ای که پشت سر گذاشتیم مصادف با
سالروز تصویب طرح تقسیم سرزمین تاریخی اسرائیل (و یا به عبارتی دیگر: فلسطین) به دو
کشور یهودی و عرب بود.
شصت و چهار سال پیش در چنین روزهایی
بود که اکثریت اعضای سازمان ملل در یک رأی گیری تاریخی اعلام کردند خاکی که مورد
نزاع است، و هم یهودیان و هم اعراب در بخش هایی از آن زندگی می کنند، بین آنان
تقسیم شود و دو کشور یهودی و عرب در کنار هم برپا گردد و اورشلیم که کانون دینی
ادیان یکتاپرست است به صورت بین المللی درآید و توسط یک هیأت جهانی اداره شود.
اگر اعراب این تصمیم را می پذیرفتند،
و دو کشور یهودی و عربی در کنار هم برپا می شدند، شاید امروز چیزی به نام نزاع
فلسطینی – اسرائیلی وجود نداشت و خاورمیانه به مدت بیش از شش دهه دچار آشوب و بحران
نمی شد.
ولی در حالی که یهودیان گفته بودند که
این تصمیم را می پذیرند و حاضرند از بخش های عظیمی از سرزمین پدری خویش صرفنظر کنند
تا به روی آن کشور عربی برپا شود، سران کشورهای عرب این فرصت بزرگ را نادیده گرفتند
و اعلام داشتند که قطعنامه سازمان ملل را پاره می کنند و تصمیم آن را زیر پا می
گذارند و به اسرائیل نو پا حمله می برند تا در ظرف چند روز آن را نابود کنند و
مردمانش را به دریا بریزند و سراسر این سرزمین را به اشغال خود درآورند.
هجوم نظامی آنان برای نابودی اسرائیل
یک سال ادامه یافت و مصیبت های بسیار به باور آورد، ولی با شکست هفت ارتش عربی در
برابر نیروهای دفاعی اسرائیل به پایان رسید و فلسطینیان بزرگ ترین فرصت را برای
کشور مستقل خویش از دست دادند و حدود نیم قرن بازیچه دست سران کشورهای عرب قرار
گرفتند که نگذاشتند آنان سروسامان بگیرند و از حالت آوارگی در بیآیند و زندگی
آبرومندانه داشته باشند.
رهبران آن روز عرب یک فرصت بزرگ را از
دست دادند.
نمونه دیگر، یاسر عرفات بود که
اسرائیل حدود دو دهه پیش، او را از وادی فراموشی بیرون آورد و سرزمینی در اختیارش
نهاد که دولت آزاد و مستقل فلسطینی را برپا کند – با این تعهد که از این پس از ترور
و جنایت و آدمکشی دست بردارد و اختلافات فلسطینی – اسرائیلی در کنار میز گفتگو و با
شیوه های مسالمت آمیز حل شود.
ولی عرفات نیز این فرصت طلایی را از
دست داد و به جای آن که کوشش خود را برای برپایی کشور فلسطینی و بنیان گذاری
نهادهای حکومتی و سازمان های رفاهی مصروف کند، به تقویت ترور پرداخت و به آدمکشی
ادامه داد و بحران را دامن زد و تا به امروز مصیبت فلسطینیان ادامه دارد و معلوم
نیست چه هنگام پایان خواهد گرفت.
عرفات آن فرصت طلایی را از دست داد و
مصیبت آفرید (برای برادران خویش).
همزمان، حماس نیز به عنوان یک جنبش
دینی بنیادگرا و کینه توز و نفرت آفرین پای به عرصه وجود گذاشت و دائماً می گوید که
صلح نکنید، با اسرائیلیان کنار نیآیید و سازش نکنید. استدلالش نیز آن است که این
سرزمین خاک اسلامی است و اراضی موقوفه است و اسرائیل باید نابود شود و مردمان آن در
کشورهای دنیا پراکنده گردند.
حماس، با استدلال های دینی، به سرکشی
و قلدری ادامه می دهد و همچنان جنایت می آفریند و فرصت را برای آشتی با اسرائیل و
برپایی کشور مستقل فلسطینی در کنار اسرائیل و تأمین زندگی مرفه برای فلسطینیان
رنجدیده و مصیبت کشیده را از دست می دهد.
استدلال دینی اش نیز این است که هر
اندازه انسان در کره خاکی محنت بکشد، برای رسیدن به بهشت شایستگی بیشتری پیدا خواهد
کرد، به ویژه اگر شهید شود، 72 حوری در بهشت در انتظار پذیرایی شبانه روزی از او
هستند و ناراضی نباید باشد!
در مصر، مردم خیزش کردند، حکومت
پرزیدنت حسنی مبارک را که از استبداد و خود کامگی رنگ بسیار داشت برانداختند، تا به
خیال خویش رژیمی بر سر کار آورند که آزادی ها را به آنان باز گرداند، رفاه مردمان
را تأمین کند و مردم بتوانند در انتخابات آزاد، هر چند سال یکبار دستگاه رهبری را
تغییر دهند و افراد تازه نفسی را به روی کار آورند که برنامه های ابتکاری و جدید
داشته باشند.
ولی می بینیم که این فرصت در مصر نیز
در حال از دست رفتن است، زیرا در دور اول انتخابات پارلمانی جناحی پای گرفت که
دارای گرایش های بسیار شدید تعصب دینی می باشد.
نه تنها اخوان المسلمین اکثریت بزرگی
در انتخابات به دست آورد، بلکه سلفی ها نیز که از رژیم دینی ایران بسیار تندروتر و
واپس گراتر هستند، به بیش از 20 درصد آرا دست یافتند و این و آن، با هم ممکن است یک
حکومت دینی مانند رژیم ایران برپا سازند که در آن نه از دموکراسی و مردمسالاری و
آزادی حق رأی نشانی خواهد بود و نه تأمین رفاه مردم سر لوحه کار حکومت قرار خواهد
داشت – بلکه، رژیمی که به مردم خواهد گفت: رنج بکشید به خاطر عظمت اسلام، فشار و
سختی و استبداد را بپذیرد، برای رستگاری در روز آخرت!
ملت مصر هم یک فرصت طلایی را از دست
می دهد.
حکومت ایران نیز با همین ناشایستگی و
تشخیص ندادن موقعیت ها بود که برای آن ملت فرهیخته مصیبت آفرید: صدام حسین در پایان
سال دوم جنگ با ایران، و پس از آن که دریافت قادر به تسلط بر این سرزمین پاک نیست،
لشگریانش را فرا خواند و پیشنهاد آتش بس کرد.
اگر خمینی یک رهبر شایسته و لایق بود،
از این فرصت می توانست بهترین سود را برای ایرانیان و ایران زمین تأمین کند. ولی
خمینی اسیر باورهای خرافی مذهبی خود و زیاده خواهی های دینی و سیاسی بود و می خواست
از طریق تسلط بر عراق، بر دنیا مسلط شود و شش سال دیگر نیز جنگ را ادامه داد و
بالاخره جام زهر را سر کشید.
پایه گذار رژیم اسلامی در ایران، این
فرصت طلایی را به باد داد و فاجعه آفرید.
رهبران کنونی رژیم ایران نیز دست کمی
از خمینی ندارند. آن ها هم به جای آن که امکانات مادی و معنوی این سرزمین پهناور را
به هدف بالا بردن سطح زندگی مردم و اعتلای نام ایران زمین به کار گیرند، همچنان از
صدور انقلاب و از تسلط بر جهان سخن می گویند و در تلاش برای رسیدگی به بمب هسته ای،
به همه فشارها و هشدارهای جهانی بی اعتنایی می کنند و خود را قدرتی شکست ناپذیر می
دانند که از همه ابرقدرت ها قوی تر و پر قدرت تر است و کسی را حریف آن نخواهد بود.
از زبان حسن فیروز آبادی شنیدم که
تهدید کرده گفت: اگر اسرائیل و آمریکا بخواهند رژیم خون و جنایت بشار اسد در سوریه
را براندازند، حکومت دینی ایران، هم اسرائیل را از میان خواهد برد و هم آمریکا را
نابود خواهد کرد.
آیا این سخنان رجزخوانی نیست؟
اگر رژیم سوریه در خطر است، به خاطر
آن است که مردمانش به پا خاسته اند و همه کشورهای عضو اتحادیه عرب، یعنی همدینان و
هم خونان وهم نژادان و برادران آنان از این خیزش جانبداری می کنند و اگر کشوری
رژیم حزب بعث سوریه را به حمله نظامی تهدید می کند، کشور مسلمان ترکیه است، و نه
اسرائیل یا آمریکا!
پس، فیروز آبادی، رییس ستاد مشترک
نیروهای مسلح رژیم (یعنی در ظاهر فرمانده ارتش و سپاه و بسیج) آیا تا این حد نابخرد
است که از کشورهای عرب و ترکیه غافل می شود و تهدید خود را متوجه آمریکا و اسرائیل
می سازد؟
آیا سران رژیم ایران، با حمایت از
جنایات بشار اسد، این فرصت را از دست نمی دهند که با رژیم آینده سوریه مناسبات
دوستانه ای داشته باشند؟
حکومت ایران با نادیده گرفتن همه
هشدارها و فشارهای جهانی، اعلام می دارد که تلاش اتمی آن همچنان ادامه خواهد یافت –
و این در حالی که اگر در همان سال های اول، رژیم ایران پیشنهادهای سخاوتمندانه
جهانی را برای کمک به بالا بردن دانش اتمی در ایران – باتعهد به توقف برنامه های
هسته ای که جنبه نظامی دارد – می پذیرفت، چه سود کلانی نصیب ملت ایران می شد.
زیرا ایرانیان نیز مانند هر ملت دیگر،
این شایستگی را دارند که از دانش اتمی برای رفاه مردمی برخوردار گردند – و نه آن که
این دانش در راه ساخت بمب هسته ای به کار گرفته شود.
این فرصت جهانی را نیز اکنون سران
رژیم اسلامی ایران دارند از دست می دهند و فردا، هنگامی که مصیبت گریبان گیر آنان
شود، خواهند دید که آب در هاون کوبیده و باد کاشته و طوفان درو کرده
اند.
حالا هم بخت با آنان یاری کرده و یک
پرنده هدایت پذیر در خاک ایران فرود آمده (و یا فرود آورده شده) و شروع به کرکری
خواندن می کنند و زمین و زمان را مورد تهدید قرارمی دهند.
محمد کوثری نایب رییس کمیسیون امنیت
ملی و سیاست خارجی رژیم می گوید: «اگر یک جنگنده آمریکایی وارد فضای ایران شود، در
چنین صورتی ما به خود اجازه می دهیم تمامی پایگاه های نظامی آمریکا را در سراسر کره
زمین هدف حمله قرار دهیم – به طوری که هیچ نیروی نظامی آمریکایی در امان
نباشد».
آیا کوثری و تمام آنانی که در چهار
روز گذشته به این گونه تهدیدها زبان گشوده ائد، یک فرصت دیگر را از دست نمی دهند؟
و یا آن که می خواهند به هر بهاء که
باشد، آمریکا را به جنگ بکشانند تا توجه مردم ایران را از تورم مالی و بحران
اقتصادی و بیکاری و فقر و فحشاء منحرف کنند و بهانه ای داشته باشند تا ورشکستگی خود
در مدیریت ایران را روپوشی کنند؟
رهبران شایسته همیشه فرصت ها را
شناخته و بیشترین سود از آن را نصیب ملت های خویش ساخته اند.
ولی رهبران نالایق همیشه فرصت ها را
از دست داده و برای ملت هایشان فاجعه آفریده و می آفرینند.
چه افسوس!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر