هوشيار زيباری، وزير امور خارجه عراق، در يک مصاحبه به سؤالات پاسخ داد.
س: بازداشت آقای هاشمی چقدر جدی است؟ آيا اين اقدام به علت اختلاف شيعه و سنی است؟
ج: اين بحران، اين بحران سياسی در عراق، واقعاً بی موقع بود. در زمان و مکان بدی اتفاق افتاد. به ويژه اين که اين بحران بعد از دو واقعه مهم رخ داد. اول، خروج نيروهای آمريکايی از عراق و انقضای توافق بين آمريکا و عراق در پايان سال ۲۰۱۱ و دوم بعد از سفر بسيار موفقيت آميز نخست وزير و هئيت عراقی به واشنگتن. بنابراين، اين موضوع سردرگمی زيادی ايجاد کرد. اين سردرگمی که چگونه دولت عراق پس از خروج آمريکا خودش را اداره می کند. اما، شرايط به نظر ما نااميد کننده هم نيست. رهبران عراق در حال گفتگو با هم هستند و تلاش می کنند اين بحران را حل کنند و به توافقی برسند که مورد قبول طرفين باشد. شخصيت همه بايد حفظ شود. حکم بازداشت معاون رييس جمهوری هاشمی، تصميم دادگاه بود. تصميم نظام قضايی بود و بايد توسط خود دادگاه اجرا ميشد. بدون دخالت ديگران، زيرا قانون ورای همه است و هاشمی مانند همه شهروندان عراقی بايد به اتهامات پاسخ دهد. حق دارد از خودش دفاع کند. همين رفتار با صدام حسين، ديکتاتور عراق، صورت گرفت. او محاکمه شد و حق دفاع داشت. برای ماه ها از خودش دفاع کرد. اما اين بحران دو جنبه دارد. اول جنبه قانونی و دوم جنبه سياسی. برای همين، راه حل، ترکيبی از اين دو عامل خواهد بود.
س: با اين توضيحات، آيا فکر می کنيد خروج نيروهای نظامی آمريکا، زودرس بود؟
ج: به نظر من خروج آمريکا بر طبق توافق زمان بندی خروج و تعهدات طرفين انجام شد و خلوص نيت طرفين را نشان داد. برای همين يک اقدام بدون توافق نبود. ما توافق را در سال ۲۰۰۸ امضا کرديم. ۲ تا ۳ سال داشتيم تا برای اداره کشورمان آماده شويم. از اين رو خروج آمريکا آن طوری که بسياری عقيده دارند، بدون توافق و ناگهانی صورت نگرفت، بلکه بر اساس جدول زمانی توافق شده، انجام شد.
س: شما توضيح داديد که اين مساله دو جنبه داشت، قانونی و سياسی. ممکن است توضيح بيشتری بدهيد.
ج: جنبه سياسی آن اين است که هاشمی شهروند عراق است. اما او معاون رييس جمهوری نيز هست. او اين مقام را با اجماع عمومی به دست آورد. او در انتخابات آرای بسياری کسب کرد و يکی از رهبران کليدی در ائتلاف عراقيه در پارلمان است. ما شروع کرديم برخی از رهبران سنی را به روند سياسی جذب کنيم. گرچه ما می دانستيم بسياری از آن ها در جنبش مقاومت بودند و بسياری از آن ها در فعاليت های مسلحانه عليه اشغال و برای اهداف ديگر درگير بودند، اما به نوعی سازش سياسی کرديم. تصميم گرفتيم اين افراد داخل چادر باشند، به جای آن که بيرون از آن باشند. اما اين اتهامات بايد توسط دادگاه بررسی شود، توسط وکلا و سپس تصميم گيری شود. جنبه سياسی آن است که بسياری از اين رهبران عليه دولت بودند، در گذشته، در جنبش مقاومت بودند و در فعاليت های ضددولتی شرکت داشتند.
س: با اين توضيح به نظر شما اين بحران چگونه خاتمه می يابد؟
ج: اين بحران بر تنش های فرقه گرايانه تاثير خواهد گذاشت. بعضی از بيانيه های صادر شده از سوی رهبران سياسی از هر دو طرف به حل بحران کمک نکرده است. زيرا تنش ها را در جامعه افزايش می دهد. ما تلاش کرده ايم تنش های ناشی از اتهام پراکنی و پاسخگويی به آن ها را کاهش دهيم. زيرا تنش ها به حل بحران کمک نکرده است. نهايتاً، اين بحران راه حل خواهد داشت. مسلماً بر پايه احترام به حاکميت قانون، احترام به روند سياسی، روند آشتی ملی. اما بايد از سوی چهره های سياسی هر دو طرف رعايت شود. و بايد در موقعيت های خاصی که دارند، حفظ شوند.
س: اگر اين بحران حل نشود، علاوی گفت، عراق، آينده نامعلومی خواهد داشت.
ج: نه، به نظر من بايد اين بحران را هر چه زودتر حل کنيم. زيرا اين بحران، تاثير منفی بر شرايط امنيتی خواهد داشت و انشعاب عميقی به وجود خواهد آورد و دوباره به درگيری منجر خواهد شد. هيچکس اين را نمی خواهد. به همين دليل، تلاش همه رهبران را می طلبد و اين جنبه مثبت آن است. همه رهبران خواستار گفتگو برای حل اين بحران هستند - اين برخورد مثبت به اين بحران است و نهايتاً راه حلی نيز خواهد داشت.
س: بياييد به موضوع متفاوتی بپردازيم. حمايت شما از دولت سوريه بر خلاف موضع اتحاديه عرب است. چرا شما از خواسته های مردم سوريه حمايت نمی کنيد؟ بيشتر اپوزيسيون سوريه معتقدند که شما از سياست ايران در قبال سوريه پيروی می کنيد. آيا اين نظر حقيقت دارد؟
ج: سوريه کشور همسايه عراق است. روابط تثبيت شده اجتماعی، قبيله ای، فرهنگی، تجاری و اقتصادی بين دو ملت وجود دارد. حدود ۲۰۰ هزار عراقی در سوريه زندگی می کنند. ما اختلافات سياسی خودمان را از گذشته داريم. سوريه محل اصلی - محل اصلی ورود بسياری از تروريست ها و بمبگذارهای انتحاری به عراق بوده است - که مردم ما را کشته اند. اين يک واقعيت است. وقتی در سال ۲۰۰۹ عراق می خواست سوريه را در مقابل جامعه بين المللی مسئول اين کشتارها معرفی کند، همه با موضع عراق مخالفت کردند. از جمله آمريکا، اروپا، کشورهای عربی و ديگران. بنابراين ما می دانيم روابط با سوريه آسان نبوده است. اما عراق بر اساس منافع ملی خود حرکت کرد. تغييرات و تحولات در سوريه بر عراق تاثير خواهد گذاشت. ما هم اکنون شاهد بحران های سياسی حتی قبل از هرگونه تغيير در رژيم سوريه هستيم. اما آنچه ما انجام داديم، حفظ يک موضع مستقل بود. اين بدين معنی نيست که ما می خواهيم از رژيم سوريه دفاع کنيم و يا در کنار رژيم سوريه و عليه مردم بايستيم، عليه معترضين صلح آميزی بايستيم که روزانه کشته می شوند. اما ما می خواهيم يک نقش مثبت و سازنده داشته باشيم. دولت سوريه را تشويق کنيم که از اقدام کشورهای های عرب، استقبال کند. کميسيون حقيقت ياب را بپذيرد. ناظران عرب را بپذيرد. دسترسی آزاد به رسانه های سوريه را قبول کند. بازداشت شدگان را آزاد کند. به کشتارها خاتمه دهد. از آنجايی که ما موضعی محکم، بی طرف و مستقل داريم، در کنار لبنان، سوريه و يا آنچه شما بلوک ايران می خوانيد، يا کشورهای شورای همکاری خليج فارس و يا بلوک آمريکا قرار نمی گيريم. نه ما مستقل عمل کرديم. ما به لغو عضويت سوريه در اتحاديه عرب رای ممتنع داديم. زيرا اين سابقه ايجاد می کند. چه کسی می داند که آن ها بعدها عراق را هدف قرار ندهند. از اين جنبه در واقع موضع درستی داريم و نقش خودمان را ايفا می کنيم. ما توانستيم سوريه را متقاعد کنيم که بهترين راه خروج از بحران، استقبال و پذيرش و اجرای پروتکل هايی است که به ناظران اجازه ورود دهد.
س: در واشنگتن من با يکی از رهبران اپوزيسيون سوريه، برهان غليون صحبت کردم. او می گويد، مقتدا صدر از خاک عراق سلاح و کمک به سوريه ارسال می کند. آيا اين واقعيت دارد؟
ج: اين واقعاً ادعای بی پايه ای است و واقعيت ندارد. عراق و يا هيچ گروه و حزبی، سلاح و کمک به دولت سوريه نفرستاده است که مردمش را سرکوب کند. دوم، عراق هيچگونه کمک مالی به سوريه نکرده است که ارزش پولش را تقويت کند. آن ها به ۵ يا ۱۰ ميليارد دلار اشاره می کنند که کاملاً ادعاهای بی اساسی است. يا ادعاهای ديگر که گفته می شود عراق محصولات نفتی به سوريه می فرستد و يا لوله های نفت را باز کرده است. اين ها هم واقعيت ندارد. اما، مرزها باز است. روابط در جريان است، تجارت در جريان است. ما در ارتباط با تحريم سوريه از سوی کشورهای عرب ترديد نشان داديم. زيرا تحريم بر ما هم اثر می گذارد، بر مردم سوريه، اثر می گذارد. بنابراين در حالی که موضع ما يک موضع سازنده است، موضع دفاع از رژيم سوريه در مقابل مردمش نيست. و يا بالعکس. ما می خواهيم کمک کنيم.
س: شما وزير امور خارجه هستيد. مشکل دخالت های خارجی در محدوده مسئوليت های شما است. بسياری معتقدند که ترکيه و عربستان سعودی از يک طرف، و ايران از سوی ديگر در امور داخلی شما دخالت می کنند. آيا اين تصورات واقعی هستند؟
ج: همه کشورها به نحوی در امور يکديگر دخالت و يا شرکت می کنند. به ويژه همسايه های نزديکمان. زيرا عراق کشور مهمی است. زيرا آن ها می خواهند نفوذ داشته باشند و تاثير بگذارند و کنترل کنند. و اين سرنوشت عراق از زمان تشکيلش بوده است. عراق در ميان دو کشور قدرتمند غيرعرب واقع است، ترکيه و ايران. ما رقابت های تاريخی خودمان را داريم. من نمی خواهم بر آن ها تاکيد کنم - کشورهای عرب که عراق تا همين اواخر جزيی از آن ها بوده است. اما از طرف ديگر دخالت های مثبت نيز وجود دارد که می خواهند کمک کنند. روابط متقابل بر اساس احترام متقابل بسازند. روابطی که عراق نيازمند آن است. ترکيه به عنوان مثال، بزرگترين شريک تجاری ما است. موازنه تجاری بين دو کشور شايد طبق برخی از برآوردها از ۱۰ ميليارد دلار بيشتر باشد. با ايران روابط بسياری داريم. ما از ايران برق می خريم. تجارت داريم و هر ساله هزاران زائر ايرانی وارد عراق می شوند. و بسياری از موارد ديگر. اما از نظر خط مشی، ما در امور داخلی ديگران دخالت نمی کنيم و در عين حال، به ديگران نيز اجازه دخالت در امور خودمان را نمی دهيم. اجازه نمی دهيم، به ما ديکته کنند چه کاری انجام دهيم و يا انجام ندهيم. اين موضعی است که همه رهبران عراق بر سر آن متحدند. جريان های اصلی در آن اتفاق نظر دارند. ممکن است گروه هايی باشند که با اين سياست موافق نباشند، اما از نظر وزارت امور خارجه، ماموريت ما دفاع و حفظ استقلال و حاکميت ملی عراق و تضمين عدم دخالت کشورهای ديگر است. بنابراين، از اين نقطه نظر عراق حاکميت ملی دارد، مستقل است. عراق تاريخ غنی و فرهنگی دارد که نياز ندارد ديگران آن را اداره کنند و به ديگران اجازه دهد که به ما ديکته کنند، به رهبران منتخب عراق ديکته کنند که چه کاری انجام دهند و يا انجام ندهند. اگر شما در تهران نشسته ايد و ببينيد دولت عراق، رهبران عراق و يا نخست وزير عراق در واشنگتن هستند و در خصوص روابط استراتژيک صحبت می کنند. جنگنده های اف ۱۶ و يا غيره می خرند، اين تصور ايجاد می شود که عراق فاقد استقلال است، اينها درست نيست. باور نکنيد. اما نفوذ حتماً وجود دارد. ديگر کشورها هم نفوذ دارند.
س: شما در آمريکا بوديد، بسياری در آمريکا معتقدند که نيروهای نظامی برای آزادی عراق جانشفانی کردند، ولی عراق تحت نفوذ ايران است. چرا چنين تصوراتی وجود دارد؟
ج: به نظرم پاسخ شما را در سوال قبلی داده ام. عراق مستقل است و تحت نفوذ هيچ کشوری نيست. روابط فرهنگی و دينی قطعاً بين ايران و عراق وجود دارد. بسياری از رهبران کليدی عراق در ايران زندگی کرده اند و در جايگاه اپوزيسيون با ايران در گذشته، همکاری کردند. اين روابط وجود داشته و باقی مانده است. آنچه ما می خواهيم، احترام به پروتکل ها، احترام ديپلماتيک و رسمی است. نه به عنوان نيروهای شبه نظامی، ما اکنون دولت داريم، نهادهای قانونی داريم، وزارتخانه داريم. تمامی روابط بايد از کانال های رسمی و ديپلماتيک باشد. اين اتهام که آمريکا عراق را آزاد کرد و آن را به ايران تحويل داد، واقعاً بی اساس است. اين تصور در جهان عرب و يا در کشورهای منطقه وجود دارد، اما واقعيت ندارد.
س: موضوع دیگر مساله مجاهدین خلق در اردوگاه اشرف است. چرا آن ها به رغم تضمین امنیتشان، مورد آزار و اذیت قرار می گیرند؟
ج: موضع عراق در خصوص مجاهدين خلق و ساکنان اردوگاه اشرف بسيار باز و شفاف است. آن ها پناهنده نيستند. کنوانسيون ژنو در ارتباط با آن ها کاربرد ندارد. آن ها به عنوان مهمان در عراق هستند. البته مهمان ناخوانده برای رژيم جديد عراق. حضور آن ها از دوران صدام حسين ادامه داشته است. رابطه بين ايران و عراق از يک رابطه خصومت آميز به يک رابطه دوستانه تغيير کرد. بنابراين دولت جديد منتخب عراق از مجاهدين برای درگيری با ايران استفاده نمی کند و از ايران هم عليه آن ها استفاده نمی کند. شرايط از نظر استراتژيک تغيير کرده است. آن ها در محدوده مرزی عراق زندگی می کنند. بنابراين بايد حق حاکميت ملی عراق و قوانين عراق را بپذيرند. در هيچ کشوری در جهان يک گروه نمی تواند در محدوده مرزی آن بنشيند و بخشی از آن را - يا اردوگاه اشرف - بخشی از عراق را يک محل جداگانه و يا مقدس و يا آزاد شده برای خود، اعلام کند. برای همين از زمانی که ما کنترل اردوگاه اشرف را به دست گرفتيم، از زمانی که ما با آمريکا تفاهمنامه امضا کرديم و آمريکا کنترل آن را به عراق سپرد، بر سه اصل توافق کرديم:
۱- آن ها بايد قوانين و حاکميت عراق را بپذيرند.
٢- آن ها از انتقال اعضايشان به ايران جلوگيری نکنند.
۳- مقررات بشردوستانه جامعه بين المللی در برخورد با آن ها اجرا شود.
از آن زمان، از سال ۲۰۰۸، حتی يک عضو مجاهدين خلق به ايران تحويل داده نشده است. اين يک واقعيت است.
ما به آن ها می گوييم ماموريت شما تمام شده است. بنابراين بهتر است برای خود محل ديگری را پيدا کنيد. اينجا زمين و محدوده مرزی ما است. شما از زمان جنگ از زمان توافق با صدام حسين، اينجا بوديد و حال آن دوران، تمام شده است. ما به شما کمک می کنيم داوطلبانه به کشور ديگری منتقل شويد. ما با کشورهای ديگر، آمريکا، اروپايی، استراليا و نيوزيلند، همکاری می کنيم که محلی برای پناهندگی آن ها پيدا کنند. يا اگر برخی از آن ها بخواهند داوطلبانه - نه به زور - به ايران باز گردند. ما به آن ها کمک خواهيم کرد. اما اردوگاه اشرف نزديک به مرز با ايران است. مساله حساس است. ايران بارها از ما خواسته است آن ها را تحويل دهيم. ما اين کار را نکرديم. اين تصميم به علت موضع مستقل عراق در اين ارتباط است. بسياری از آن ها با استفاده از لابی های قوی که در آمريکا و اروپا دارند و با استفاده از شخصيت ها و دولت ها با ما تماس گرفته اند که آن ها را وادار به ترک عراق نکنيم. حتی دبيرکل سازمان ملل متحد از ما خواست زمان بندی خروج آن ها را تمديد کنيم - تا زمانی که پرونده آن ها توسط امور پناهندگان سازمان ملل و ديگر کشورها - بررسی شود. ما با آمريکاييها يک تفاهم نامه امضا کرديم که آمريکا برای جلب موافقت مجاهدين با تصميم عراق تلاش کند آن ها را به خروج از عراق متقاعد سازد. و ما متعهد شديم عليه آن ها از زور استفاده نکنيم. اردوگاه اشرف بايد بسته شود و بايد خاک عراق را ترک کنند. زيرا غير از آن قابل قبول نيست. ما در واقع با سازمان ملل، با اتحاديه اروپا در اين ارتباط همکاری کرده ايم. اما رهبران مجاهدين کسانی هستند که مانع می شوند. آن ها می خواهند شهيد شوند، خودشان را با گاز و نفت گاز، آتش بزنند. تلاش می کنند نيروهای امنيتی ما را تحريک کنند که مشکل ايجاد کنند. بنابراين ما از اين نظر هم آگاه هستيم. ما به آن ها افتخار شهيد شدن در خاک کشورمان را نمی دهيم. منطق و خرد ايجاب می کند که آن ها خاک عراق را ترک کنند؛ با افتخار، صلح آميز و بدون آن که به کسی آسيب برسد.
س: اين تصميم شما بود که مجاهدين را از خانه شان منتقل کنيد، اما چرا نيروهای عراقی اين چنين بيرحمی نشان دادند؟
ج: اردوگاه عملاً تحت کنترل آن ها است. ما کنترل بيرون اردوگاه را در دست داريم. برای همين آن ها سيستم خودشان را دارند، سازماندهی خودشان را دارند. سيستم قانونی خودشان را دارند. دادگاه خودشان را دارند. آن ها يک مينی دولت هستند. ما به اردوگاه حمله نکرديم. آن ها را محدود کرديم. درست است در گذشته بدرفتاری و برخورد زننده، وجود داشت، تصاوير وحشتناک ديده شد، اما عقيده اصلی محدود کردن فضايی بود که در کنترل آن ها قرار داشت. حالا آن ها در اردوگاه هستند، مواد مورد نياز به آن ها تحويل می شود، نيازهای پزشکی آن ها رفع می شود. بازديد کننده های خارجی اجازه ورود به اردوگاه دارند. آنچه در تبليغات می شنويد، قصد آن ها در بزرگنمايی مسائل است. طفره رفتن از مشکل اصلی است - اين جا کشور شما نيست.
س: سوال آخر در ارتباط با ساختار دولت عراق است. آقای بارزانی و آقای طالبانی می گويند، که يک نظام فدرال دارند، اما آقای مالکی می گويد چنين سيستمی وجود ندارد. چرا رهبران عراق تفسيرهای متفاوتی از ساختار دولت عراق دارند؟
ج: قانون اساسی، عراق نوين را تعريف کرده است. يک نظام پارلمانی دمکراتيک فدرال. اين پايه ای است که عراق نوين بر آن استوار شده است. رهبران جديد عراق با سوگند به قران، قول داده اند به قانون اساسی و اصول آن احترام بگذارند. بنابراين نظام عراق فدرال است و بر اين اساس عمل می کند. طرح مناطق جديد با ساختار فدرال در داخل عراق متحد، نشان داد که تجربه نظام فدرال در شمال - در کردستان - تا چه حد موفقيت آميز بود و همچنان بخشی از عراق است. اما امور خودش را اداره می کند. فرهنگ محلی خودش را دارد و بخشی از دولت فدرال مرکزی است. ضمن اين که امور خودش را اداره می کند، بخشی از يک کشور متحد است. در واقع آن هايی که در گذشته با نظام فدرالی مخالف بودند و آن را يک الگوی آمريکايی و يا الگوی صهيونيستی می دانستند که سبب تجزيه عراق می شود، يا فدراليسم را مساوی با تفرقه و انشعاب می دانستند، همين اشخاص، اکنون خواهان تثبيت نهادهای منطقه ای فدرال هستند. بنابراين هيچکس در عراق - عراق نوين - نمی تواند انکار کند که عراق يک کشور فدرال است.